حالا وحشت همه ارکان رژیم صهیونیستی را میلرزاند. تهدید نصرالله کار خودش را کرد و آنچنان نتانیاهو را دستپاچه کرد که اصلاً همین به عنوان انتقام از حمله بالگردهای صهیونیستی به سرداران حزبالله و ایران کفایت میکند. مقامات رژیم در این فکرند که آیا حزبالله واقعاً در پی انتقامگیری است یا میخواسته با یک تهدید، ضعف امنیتی اسرائیل را نشان دهد؟
آیا در روزهای آتی اتفاقات بدی در انتظار مقامات این رژیم است یا باید با همین ترس و لرز، روزگار بگذرانند؟ کسی نمیتواند پیشبینی دقیقی از رخدادهای آینده ارائه دهد چرا که عملیات نظامی و امنیتی، پیچیدگیهای خاص خود را دارد. حزبالله نیز همواره یک اصل را درمقابله با رژیم کودککش خوب اجرا کرده است؛ «
اصل غافلگیری». با این حال یکی از گزینههای احتمالی برای حمله حزبالله، آقازادههایی هستند که اگر ثابت شود در ریختن خون مسلمانان دست دارند، باید تاوان خون جهاد مغنیه را بدهند.
ما در اینجا فهرستی از آقازادههای سرشناس اسرائیلی را ردیف کردهایم. البته لازم به ذکر است برخی از این حضرات صهیونیست مستقیماً در جنگ علیه نیروهای مقاومت دخیل نبودهاند و دستشان به اسلحه نرسیده است و برخی نیز به قول خود مخالف تندروی رژیم صهیونیستی هستند. اما سه سال خدمت اجباری در ارتش این رژیم را در کارنامه دارند. به هر حال آشنایی با زندگی این افراد و ویژگیهایشان شناخت واقعبینانهتری از مسائل اجتماعی و سیاسی رژیم اسرائیل نیز به دست میدهد؛
پس از آن، باید منتظر شکار حزبالله باشیم.آونر نتاینیاهو (Avner Netanyahu)آونر که اکنون 20 سال دارد، 5 سال پیش در مسابقه بینالمللی کتاب مقدس که هرساله از سوی مقامات اسرائیل برگزار میشود، توانست رتبه سوم را از آن خود کند. این مسابقه ویژه دانشآموزان دبیرستانی است. اما اتفاقات مهمتری در یک سال اخیر افتاده که او را بیش از پیش، خبرساز کرده است؛ حرکت فرزند نخستوزیر از حیطه تعالیم مذهبی صهیونیستها به بُعد نظامی این رژیم.
بنیامین نتانیاهو، فرزندش «آونر» را راهی خدمت ارتش اسرائیل میکند؛ آونر گزینه اول برای انتقام
ارتش اسررائیل یا همان IDF از سال گذشته میلادی یک میهمان ویژه داشته است: آونر، فرزند جناب نخستوزیر. او که کوچکتر از برادرش است، سه سال باید خدمت اجباری سربازی را بگذراند. نتانیاهو با احساس افتخار اعلام کرد فرزند او نیز مانند هر خانواده دیگری باید به سربازی بروند. نتانیاهو به فرزندش گفت:«از کشور حفاظت کن و مراقب خودت باش.»
چند ماه پیش در دسامبر 2014 بود که خبر مجروحشدن آونر مخابره شد. خبرگزاریها به گونهای به پوشش این خبر پرداختند که گویی سران اسرائیل یک قربانی در راه آرمانهای هرتزل دادهاند! یک جراحت ساده در حین آموزش نظامی آونر در جنوب اسرائیل به یک پروپاگاندای عظیم برای افزایش ایمان مردم اسرائیل به آرمانهای صهیونیسم تبدیل شد. او در بیمارستان بارزیلای اشکلون تحت مداوا قرار گرفت و منتظر ماند تا پدر و مادرش بر بالین وی حاضر شوند. اخیراً به آونر پیشنهاد شده که به واحد رسانه ارتش ملحق شود، شاید از این جهت که خیلی به او سخت نگذرد و بقول خودمان، معاف از رزم شود!
آونر، میتواند گزینه اول در انجام عملیات انتقام «جهاد» و همرزمانش باشد؛ گرچه او از لحاظ جایگاه نظامی-عملیاتی لقمه دندانگیری محسوب نمیشود، اما نامخانوادگی «نتانیاهو» بر روی اوست و همین، کفه هزینه روحی و بار روانی آن را بر صهیونیستهایی که به «ترسو» بودن مشهورند، سنگینتر میکند.
یِیر نتانیاهو (Yair Netanyahu)اما پسر بزرگتر نتانیاهو که اخیراً برایش دردسر شده است نیز گزینه بدی نیست. وی سال 2013 با ساندرا لیکانگر 25 ساله در یک مرکز علمی مطالعات بینرشتهای در اطراف تلآویو دیدار داشت، اما آنچه بیشتر موجب جنجالیشدن رابطه آنها شد و صهیونیستهای تندرو را به اعتراض علیه نتانیاهو واداشت، ورود آنها به همراه یکدیگر به جشن سفارت نروژ در مه 2014 بود. طبیعتاً هیچ دلیلی جز نروژی بودن ساندرا موجب این اقدام یِیر نشد و این نشان از رابطه عمیق آنها داشت. رابی یوسف دیچ از حزب «اتحاد صهیونیسم توراتی» در اعتراض به این اقدام پسر نتاینیاهو اعلام کرد «از نخستوزیر انتظار میرود نماینده ملت یهود و حافظ هویت یهودی باشد.». این گروههای تندرو مخالف ازدواج میان یهودیان و غیریهودیان است. آن چه این شایعات را تقویت کرد سخنان دایی این آقازاده یعنی دکتر بنآرتزی بود که گفت:
«یِیر تف به قبر پدربزرگ و مادربزرگ خود انداخته است.»
کار بجایی رسید که یکی از مقامات نزدیک به نتانیاهو به نمایندگی از وی اعلام کرد یِیر و ساندرا تنها همدرس هستند و این بدان معنا نیست که آن دو دارای رابطه عاطفی هم باشند. او همچنین تکذیب کرد که نتانیاهو به نخستوزیر نروژ در خصوص هماهنگی برای ازدواج این دو سخن گفته باشد. ظاهراً یک خبرگزاری نروژی اعلام کرده بود نتانیاهو در حاشیه اجلاس داووس با سولبرگ سخن گفته و از وی خواسته شرایط سفر آقازادهاش و دخترخانم نروژی را به نروژ فراهم کند. با این حال
اسلیپکف از اساتید مرکز سیاستگذاری مردم یهود سخن جالب تأملی در این باره گفته است. وی گفت:«نقد اقدام پسر نتانیاهو روی دیگر سکه ایزولهشدن اسرائیل در دنیا است. ما احساس ناامنی میکنیم و الا روشن است که اگر درصد اندکی از مردم کشور ما به ازدواج با غیریهودیان روی بیاورند، تهدیدی متوجه ما نخواهد شد.»
رخداد دیگری که برای او خبرساز شده است، دیدار او با اوباما به همراه پدرش در مارس 2013 بود. وی در این دیدار کوتاه در حاشیه مراسم انجام شد، به اوباما گفت با وجود مخالفت والدینش مشغول به تحصیل در رشته روابط بینالملل است. او از اوباما در مورد سن دخترهایش پرسید، چیزی که میتوانست با یک جستجوی ساده اینترنتی هم بفهمد. اوباما هم که نمیخواست او را ضایع کند، گفت: «مالیا 14 سال و ساشا 11 سال دارد.»
شائول اولمرت
شائول اولمرت (Shaul Olmert)فرزند 39 ساله ایهود اولمرت، متخصص رسانههای دیجیتال است و در سوابق خود مسئولیتهایی چون مؤسس و مدیرعامل شرکت Playbuzz و مدیر ارشد بازاریابی اپلیکیشنهای شرکت Conduit دارد که هر دو از بزرگترین شرکتهای خصوصی بینالمللی در عرصه ارتباطات دیجیتال و تجارت الکترونیک است. مطالب پایگاه buzzfeed در ژوئیه 2014 بیش از هر پایگاه دیگری (به جز هافینگتون پست) در فیسبوک به اشتراک گذاشته شد (بیش از 7.14 میلیون بار). او عضو هیأت مؤسس سه شرکت دیجیتال دیگر با نامهای
NetAlign
NetAlign، GameGround و Sundaysky نیز بوده و پیش از اینها، قائممقامی گروه رسانهای MTV را از آن خود کرده بود. شائول مدتی نیز قائممقام Nickelodeon شد. او در کنار مشاغل اصلی خود، مشاور بسیاری از شرکتهای دیگر نیز هست. در یک نگاه کلی، تولید بازیهای دیجیتال، تجارت الکترونیک، رسانههای دیجیتال و بیسیم از حوزههای شغلی وی بوده است.
شائول مدرک کارشناسی ارشد ارتباطات تعاملی را از دانشگاه نیویورک گرفته و گر چه در اسرائیل به دنیا آمده است، اما سالهای زیادی از عمر خود را در آمریکا گذرانده است. او ازدواج کرده و سه فرزند دارد. پدر او، ایهود اولمرت از سال 2006 تا 2008 میلادی، یعنی زمانی که به خاطر مظنونبودن در یک اختلاس از شغل خود استعفا کرد، نخستوزیر اسرائیل بود. او بعدها از اتهام کلاهبرداری خلاصی یافت اما متهم به سوءاستفاده از اعتماد عمومی شد.
شائول از نظر سیاسی مدافع روند صلح با اعراب است و معتقد است این مسئله ربطی به باور وی مبنی بر حقانیت تشکیل اسرائیل ندارد. او که خود و پدرش را عضو چپگرایان در عرصه سیاسی اسرائیل میبیند در گفتگو با پیبیاس اظهار کرد:«اصلاً از دیدگاه عملگرایانه، آیا واقعاً میتوان یک جمعیت دیگر را تحت اشغال خود قرار داد و آیا این قابل توجیه است؟» او که به قول خودش دوست ندارد سوژه رسانهها شود، پس از اتمام دوره سربازی به برخی سازمانهای سیاسی چپگرا پیوست و چند طومار برای خروج سربازان از سرزمینهای فلسطینی امضا کرد. این عمل او در زمان خود مورد توجه رسانههای اسرائیلی قرار گرفت و موجب اختلافاتی میان او و پدرش شد.
گیلاد شارون
گیلاد شارون (Gilad Sharon) گیلاد که از برادرش عُمری کوچکتر است کارشناسی ارشد اقتصاد دارد و ستوننویس روزنامه یدیعوت آحارونت است. علاوه بر این، مدیریت مزرعه خانوادگی شارونها در اسرائیل نیز بر عهده وی است و از همه مهمتر، ادامه راه پدر است:
گیلاد سرگرد نیروهای ذخیره نظامی اسرائیل است. مادر او و عُمری پسر دیگر شارون، زن دوم شارون بود که در سال 2000 درگذشت. گیلاد شارون همچنین کتابی باعنوان «شارون: زندگی یک رهبر» منتشر کرده و به نوعی نسبت به پدر خود ادای دین و وفاداری کرده است.
گیلاد نوامبر 2012 با یادداشتش که انعکاس زیادی در رسانهها داشت، جنجالی علیه فلسطینیها برانگیخت. در این یادداشت که عنوانش «ضرورت یک اجماع قاطع» است، آمده است: «ساکنان غزه، بیگناه نیستند. چون آنها حماس را انتخاب کردهاند. اهالی غزه، گروگان نیستند و با طیب خاطر به چنین انتخابی دست زدند بنابر این باید عواقب آن را نیز بچشند.»
وی جملات خود را با یک درخواست عجیب پایان داد که همه را به یاد پدرش آریل شارون انداخت: «غزه باید با خاک یکسان شود.» او راهکار خود را با بمباران هستهای ژاپن توسط آمریکا مقایسه کرد و نوشت: «آمریکاییها پس از هیروشیما دست از کار نکشیدند چون ژاپنیها به سرعت تسلیم نشدند. بنابر این آمریکاییها ناگازاکی را هم زدند.»
او در نهایت نوشته خود را اینگونه پایان داد: «هیچ راه میانهای وجود ندارد. هم اهالی غزه و هم زیرساختهای آن باید تاوان دهند و الا ما تمام نواز غره را اشغال میکنیم. در غیر این صورت هیچ پیروزی قاطعی متصور نیست. زمان به ضرر ما میگذرد و ما باید پیروزی را هر چه زودتر به دست آوریم. افسار فشار بینالمللی به زودی بر دهان دولت نتانیاهو محکم میشود. وقتی میلیونها شهروند نمیتوانند برای مدت طولانی زیر آتش جنگ زندگی کنند، پس به زودی فشارها آغاز میشود. بنابر این به یک پایان سریع نیاز داریم، پایانی همراه با صدای انفجار، نه آه و ناله.»
آنطور که از مواضع گیلاد در قبال مردم فلسطین و مقاومت بر میآید، او بخوبی خصوصیات حیوانی و خوی آدمکشی پدرش آریل شارون را به ارث برده است. بهتر است این فرزند خلف قصاب صبرا و شتیلا بیشتر مراقب خود باشد تا «صاعقههای ویرانگر» حزبالله کار دست او ندهد.
عمری شارون
عُمری شارون (Omri Sharon) عمری شارون، پنجاه و یک سال زندگی کرده است. او، پسر ارشد
آریل شارون، نخست وزیر اسبق اسرائیل است. عمری، نماینده مجلس اسرائیل در سالهای 2003 تا 2006 بوده که فعالیتهای خود را در راستای حفاظت از محیط زیست و همکاری با فعالان این حوزه تنظیم کرد. وی و پدرش به دلیل همکاریهای متعدد با یکدیگر که یکی از آنها ارسال عمری به عنوان عضو هیأت اسرائیلی برای مذاکره با حکومت خودگردان فلسطین بود، در رسانهها به پارتیبازی متهم شدهاند.
ظاهراً اتهام پارتیبازی به عمری و آریل، بیراه هم نیست.
به گزارش مشرق،
فرزند ارشد شارون در سال 2008 از سوی دادگاه عالی اسرائیل به جرم تقلب و رشوه در جریان انتخابات حزب لیکود به 9 ماه حبس محکوم و راهی زندان شد. وی به همراه پدرش با سوء استفاده از نفوذ و قدرت سیاسی، شرکت هایی پوششی تاسیس کردند تا به کاندیداتوری آریل شارون برای رهبری حزب لیکود و نخست وزیری کمک مالی کنند. حبس وی بعدها به 7 ماه کاهش یافت.
او نیز میتواند گزینهای روی میز حزبالله باشد، هرچند عمر خودش را کرده است و گزینههای جوانتر در اولویت هستند.منابع:
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد